در صفحات اول کتاب یک سردرگمی و یا شاید گیجی برای عدم تشخیص شخصیتهای کتاب براتون ایجاد میشه و حتی در ذهنم این ایجاد شده بود چطور این کتاب پرفروش ترین کتاب سال شده بود در کل از یک جایی چنان کتاب جذاب میشه که امکان منتظر ماندن برای خواندن بقیه کتاب در زمان دیگری گرفته میشه
در کل از ۵ امتیاز بهش ۵ میدم عالی بود
کتاب خرمگس از دید من به چالش کشیدن دین و بی دین هاست که چقدر راحت این امکان وجود داره یک فرد کاملا مذهبی و معتقد به راحتی با چند اتفاق سخت به فردی مرتد و منتقد دین تبدیل بشه که تا آخر عمر هم حاضر به برگشت از حرف خود نیست یک پاراگراف از کتاب به نظر من خیلی جالبه در زیر بخونید
در بخشی از این کتاب میخوانیم
«دومین روز از جشن «آبانگان» بود و شهر «گَنگوَر» مثل همهسال شلوغ شده بود. بزرگان قبایل با کاروانهای خود، در دشت مقابل معبد آناهید، سیاهچادرهایشان را برپا کرده بودند.
کتاب غربزدگی حدود 1340 به نگارش رسیده و وقتی میخوندم متوجه شدم با اینکه حدود 50 سال از زمان نگارشش گذشته باز هم میتونید با وضعیت حال تطابقش بدید و شباهتهای زیادی با جامعه امروز دارد.